مدت زمان خواندن این مطلب : 8 دقیقه
شهرستان نور یکی از شهرهای بزرگ مازندران است که مابین شهرهای آمل، نوشهر و چالوس قرار دارد. نور شامل چندین شهر می شود که معروف ترین آن ها، محمودآباد، رویان و ایزدشهر هستند. همانطور که می دانید شهر نور یکی از مهمترین کلان شهر های ایران می باشد.
یکی از نمادهای بسیار برجسته ایران که در تمام متن های گردشگری درباره ایران ردپایی از آنان وجود دارد، مقبره های شاعران این سرزمین است، بناهایی چون مقبره حافظ و سعدی در شیراز، خیام در نیشابور، آرامگاه فردوسی در طوس و آرامگاه و خانه نیما یوشیج پدر شعر نو در شهر نور.
این موضوع به آن دلیل می باشد که ایران کشور شاعران و ادیبان بوده و در جهان به نام شاعرانش پرآوازه گشته است. این آرامگاه ها هم از جهت معماری و زیبایی شناختی بسیار پر اهمیت هستند، هم از نظر تاریخی و هم از نظر ادبی.
اگر به تاریخ مازندران سر بزنید متوجه می شوید که در خطه مازندران نامی پر آوازه از یک شاعر معروف و محبوب با نام نیما یوشیج به چشم می خورد که امروزه آرامگاه او به یکی از جاذبه های شهر نور تبدیل شده است که مسافران و گردشگران می توانند علاوه بر گردش و طبیعت گردی در طبیعت بکر مازندران و لذت بردن از آب و هوای بی نظیر سواحل دریای خزر، از مقبره علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیج نیز دیدن کنند. آنچه در ادامه این مقاله می خوانید تمامی اطلاعات این جاذبه زیبای گردشگری نور می باشد.
آرامگاه علی اسفندیاری که به نیما یوشیج معروف می باشد، یکی از معروف ترین و پر بازدید ترین مکان های دیدنی در شهر ساحلی نور به شمار می رود و و تعداد زیادی توریست و گردشگر به آن سر می زنند. امروزه هرکس علاقمند به ادبیات فارسی و شعر و شاعری و شعر نو باشد، نیما یوشیج را می شناسد و نام او بر همگان آشنا است.
آرامگاه زیبایی که امروزه از آن این شاعر می باشد مربوط به دوره قاجار بوده و به شماره 1802 از طرف سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است. این سازه در گذشته خانه نیما محل و گذراندن امور روزمره و زندگی پدر و نیاکان نیما یوشیج بوده است. این شاعر گرامی تا اواسط عمرش در این مکان زندگی کرده و در آخر، علی اسفندیاری در همانجا به خاک سپرده شده است. بنای این مقبره ترکیبی از معماری قدیم و جدید می باشد و نظر هر بیننده ای را به خود جلب می نماید.
همان طور که پیش تر گفته شد نیما یوشیج را در خانه پدری اش دفن کرده اند که این خانه از دوره قاجار به جا مانده است. خانه پدری نیما در روستای یوش در میان دیگر خانهها و بناهای آن منطقه نمونه ای بسیار خاص و متفاوت بود از همین رو نیما یوشیج در یکی از نوشتههایش با قلمی کنایه آمیز از آن خانه ی اعیانی پدرش گفته و آن را مانند قصری دانسته که بی گمان اشارهی مستقیم به ناهمسانی آن خانه با دیگر خانههای روستای یوش داشته است.
آنچه نیما ساخته، در سنجش با دیگر خانههای روستای یوش، ممتاز و برجسته بوده واتمام این خانه عیانی هشت سال طول کشیده که اکنون این چنین بدون هیچ تخریبی به جا مانده و پا برجاست. این خانه که در کوچه ای شیب دار و سنگ فرش شده ساخته شده و در سال 1370 از سوی میراث فرهنگی مرمت شده و پنج سال پس از آن مرمتهای افزون تری در آن انجام گرفته است.
نیما یوشیج در شعری که در تاریخ 1325 خورشیدی سروده است،از خانهی پدری اش این گونه یاد میکند «مانده اسم از عمارت پدرم/ تنِ بی جانش، چون مرا پیکر». گویی علی اسفندیاری می دانست خانه ی پدری روزی آرامگاه ابدی او خواهد بود در حالی که پس از فوتش در تاریخ 13 دی ماه 1338، او را درشهر ری تهران دفن کرده اند.
تا اینکه در سال 1372 بعد از خواندن وصیت نامه اش و طبق آن، پیکر او را به روستای یوش از توابع شهر بلده استان مازندران انتقال دادن و در حیاط همین خانه که محل تولدش نیز بود، به خاک سپردند. شاید اگر نیمایی نبود این نام این روستای تاریخی شمال ایران نیز کمتر به گوشمان می خورد.
این بنای زیبا و عیانی در سال 1207 هجری قمری توسط ناظم الایاله که گویی نیای نیما بود ساخته شد. برای ساختن این خانه ی تشریفاتی و تجملاتی ، معماران و گچ کارانی را از شهر اصفهان به روستای یوش آورده بود و به همین سبب آجرکاری و گچ بری آن نیز درخور توجه بوده و به آن خانه شکل و نمایی زیبا داده است. به علت ریزه کاری ها و حساسیت در ساخت این منزل 8 سال طول کشید تا برای زندگی آماده شود. این ساختمان دارای سه ورودی می باشد که در سر در دو تا از ورودی ها تاریخ هایی حک شده است.
در سر در اصلی ورودی خانه تاریخ 1128 مهی دیده می شود که مشخص نیست این تاریخ مربوط به چه اتفاقی بوده زیرا نزدیک به از 80 سال پس از این تاریخ تازه خانه بنا شده است و در سر در شمالی خانه تاریخ 1136 مهی حک شده که باز هم مشخص نیست که این تاریخ اشاره به کدام رویداد دارد. جست وجوی سازمان میراث فرهنگی برای یافتن معنای این دو تاریخ و اشارهی نهفته در آنها، متاسفانه تا اکنون به جایی نرسید. بنای آرامگاه و خانه نیما یوشیج از آجر و گچ با سقفی شبیه به شیروانی ساخته شده که اتاق ها با پنجره های ارسی و چوبی دور تا دور بنا هستند.
سنگ مزار علی اسفندیاری و دو تن دیگر در وسط تالاری از اتاق ها محاصره شده که در حال حاضر از آن اتاق ها موزهای ساختها ند که برخی اشیا بازمانده از نیما مانند قلم و عینک و چراغ و دیگر ابزار او در آنجا نگهداری میشود و برخی دیگر از اتاق ها نیز به عنوان کتابخانه استفاده می شوند.
از بین چندین اتاق موجود در این خانه، در یکی از اتاق ها تابلو نقاشی ای دیده می شود که امضای نیما یوشیج در پایین آن است و از این رو ارزشی بیشتر از مابقی اتاق ها دارد. مصالح به کار رفته برای بنای این خانه با قدمت، خشت و گِل و چوب می باشد و نورگیرهای خانه به شکل مشبک طراحی شده اند.
در کنار سنگ مزار نیما یوشیج در خانه ی پدری او دو سنگ مزار دیگر نیز قرار دارد. اولین سنگ مزار مربوط به خواهر نیما یوشیج است که در خرداد ماه 1386 خورشیدی، درگذشت و او را در کنار نیما به خاک سپرده اند. علی اسفندیاری و خواهرش فاصله ی بسیار نزدیکی با هم داشتند. هنگامی که خواهر علی 6 ساله بود او در اداره ی مالیه کار می کرد و خواهرش را برای دیدن شاعران نام آور آن زمان، مانند عارف قزوینی و میرزاده عشقی می برد.
پس از فوت پدرشان احساس مسئولیت و دلبستگس نیما یوشیج به خواهرش چند برابر شد به طوری که در نامهای که 40 روز پس از درگذشت پدرشان به دست نیما نوشته شده بود برای خواهرش ابن چنین می نویسد که « بهجت کوچولو! رودخانه در شبهای تاریک چه حالی دارد؟ من برای تو یک کلاه از گُل درست می کنم که هر چه پروانه هست دور آن کلاه جمع شود.
برای تو پیراهنی به دست می آورم که در مهتاب، مهتابی رنگ و در آفتاب به رنگ آفتاب باشد. به شرط این که فکر کنی ببینی چه سوغاتی خوبی می توانی از کنار رودخانه برای من بیاوری!». خواهر پدر شعر نو فارسی، بهجت اسفندیاری، سال های پایانی زندگی خود را در آسایشگاه سالمندان سپری کرد و پس از فوت او در خانه ی پدری خود کنار برادرش او را به دست خاک سپرده اند.
سنگ مزار بعدی که در کنار نیما قرار دارد، قبر سیروس طاهباز، نویسنده و گردآورندهی آثار نیما یوشیج می باشد. سیروس رابطه ی بسیار نزدیکی با نیما داشت و در طول زندگی خود به مدت 35 سال کوشش کرد تا آثار نیما را گردآوری و به چاپ برساند. سیروس طاهباز در روز 25 اسفندماه 1377 خورشیدی، درگذشت و به علت رابطه نزدیکی که با نیما یوشیج داشت او را نیز کنار او خاک کرده اند.
سنگ مزار این شاعر فرهیخته در وسط حیاط خانه ی پدری اش قرار دارد که این قبر از سنگ سفید و در نهایت سادگی ساخته شده است. در بالای سنگ قبر نام نیما یوشیج با خط نستعلیق با فونتی بزرگ نوشته شده و در پایین سنگ سمت چپ نام علی اسفندیاری با فئنتی کوچک تر حک شده است. خلاف بیشتر سنگ قبر ها، بر روی این سنگ فقط تاریخ فوت نیما یوشیج نوشته شده و نوشته دیگری روی آن دیده نمی شود.
امشب فکر به این فکر افتادم تا برای دکتر حسین مفتاح نوشته ای بنویسم تا همین نوشته وصیت نامه ی من باشد، من تاکید دارم که بعد از من جز دکتر محمّد معین هیچکس حقّ دست زدن به آثار مرا ندارد، مگر آنکه او با این موضوع مخالفت کند. دکتر محمّد معین و دکتر ابوالقاسم جنّتی عطائی و آل احمد حق دارد در آثار من کنجکاوی کند، به این شرط که همه در کنار هم حضور داشت باشند.
ولی هیچ یک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرمودهاند در کار نباشند. دکتر محمّد معین که مَثَل صحیح علم و دانش است، کاغذ پارههای مرا بازدید کند. دکتر محمّد معین که هنوز او را ندیدهام ولی مثل کسی است که او را دیدهام . اگر شرعاً میت وانم قیّم برای ولد خود داشته باشم، دکتر محمّد معین قیّم است، حتی اگر او شعر های مرا دوست نداشته باشد. امّا ما در زمانی هستیم که ممکن است همه ی این اشخاص نام برده از هم بدشان بیاید ، و چقدر بیچاره است انسان … !
علی اسفنداری ملقب به نیما یوشیج در تاریخ 21 آبان 1274 در دهکده یوش که از توابع شهرستان نور استان مازندران به شمار می آید، متولد شد. پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه متعلق به خانواده ای قدیمی ازمازندران بود و که شغل او کشاورزی و گله داری بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب سواری را به وی آموخت.
نیما تا سن دوازده سالگی در زادگاهش روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد و او خواندن و نوشتن را نزد آخوند دهکده یوش آموخت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را شکنجه می داد و در کوچه باغ ها دنبال نیما می کرد. نیما یوشیج پس از زندگانی پُربار خود در روز 13 دی ماه، سال 1338 خورشیدی، پس از دچار شدن به بیماری ذات الریه، در تهران چشم از جهان فروبست.
پیکر نیما ابتدا در گورستان ابن بابویه که در شهر ری تهران قرار دارد به خاک سپرده شد، در حالی که خواسته ی خود او بردن پیکرش به روستای زادگاهش، یوش، و خاکسپاری او در آن منطقه بود. این خواست نیما تا سال ها انجام نگرفت. سرانجام در سال 1372 خورشیدی، پسرش شراگیم، پیکر پدر را به زادگاه اصلی اش انتقال داد و در خانه ی پدری نیما دوباره به خاک سپرده شد.
نام نیما یوشیج را خودش در سال 1300 خورشیدی بر اساس نیاکانش و هم زادگاهش، روستای «یوش»، دهی در شهر آمل برای خود برگزید. نام نیما اسم یکی از اسپهبدان تبرستان بود که به معنای کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می کرد. در نخستین سال های صدور شناسنامه اسم او نیما خان یوشیج ثبت شده است.
نیما مجموعه منظومه قصه رنگ پریده را که سروده بود در قرن بیستم زمان هفته نامه میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالف سبک شعر های شعرای زمان قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی بود که همین موضوع باعث شد شاعران سنتی نیما یوشیج را مسخره و او را آزار دهند.
شناخته شدن نیما یوشیج توسط دو شعر او به نام های ققنوس و غراب انجام شد که به ترتیب در سال های بهمن ماه 1316 هجری شمسی و مهر ماه 1317 هجری شمسی سروده و در مجله موسیقی که یک مجله دولتی بود، انتشار داد. او توانست انقلابی را توسط شعر هایش در معیار های هزار ساله شعر فارسی انجام دهد که همه بر این باور بودند که تغییر ناپذیر و مقدس و ابدی است.
شعر نیمایی، سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی به شمار می رود و برآمده از نظریه ادبی نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی و پدر شعر نو است. تحولی که نیما درشعر فارسی انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک شعرفارسی تاثیر گذاشت. با انتشار شعر افسانه نیما، یک شاعر اروپایی به نام مانیفست شعر نو را مطرح کرد که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت.
این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی گردید و سپس با ایجاد تفاوت هایی در فرم شعر نو، آن را به شیوههای نیمایی، سپید، حجم دسته بندی کردند.
نخستین اثر نیما یوشیج منظومه قصه رنگ پریده است که در قالب مثنوی سروده شد. نوشته های نیما یوشیج در قسمت های مختلف مانند شعرهای نیما، مقاله های مختلف، نامه های باقی مانده از او دسته بندی می شوند.
از معروف ترین شعر های او می توان به قصه رنگ پریده، خون سرد، فریادها، شهر شب شهر صبح، شعر من و نیما یوشیج، مجموعه شعرهای نو، غزل، قصیده و قطعه اشاره کرد. داستان هایی که توسط نیما نوشته شده آهو و پرنده ها، توکایی در قفس، مرقد آقا و کندو های شکسته می باشند و همچنین نامه های او ستاره ای در زمین، کشتی و طوفان، دنیا خانه من است و دو سفرنامه از نیما یوشیج می باشند.
از آنجا که خانه و آرامگاه نیما یوشیج در بهترین موقعیت جغرافیایی از لحاظ غنی بودن جاذبه های دیدنی و گردشگری مانند قلعه، آبشار و رودخانه و دریاچه ها و … قرار گرفته است، در ادامه سعی کردیم که چند مورد از جاذبه های دیدنی و گردشگری که در نزدیکی آرامگاه نیما یوشیج در شهر نور واقع شده اند را به شما معرفی کنیم.
یکی از نزدیک ترین جاذبه های دیدنی به آرامگاه نیما یوشیج، قلعه پولاد است. این قلعه به دوره ی سلجوقیان بر میگردد و ر شهرستان نور، بخش بلده، شهر بلده واقع شده که در تاریخ ۹ بهمن سال ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۶۶۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است.
قلعه پولاد دارای تمام قسمت های حکومت محلی از دروازه تا استبل واتاق های نگهبانی و محل های دیده بانی است. قلعه بلده پس از انقراض سلسله پادوسپانی به دست صفویان و تسلط این خاندان بر منطقه نور و کجور فعلی همانند سایر قلعه های طبرستان خراب و ویران شد و در صورت مرمت دوباره می تواند به یکی از جاذبه های بی نظیر جهانگردی تبدیل شود.
شما می توانید منطقه بلده استان مازندران را تلفیقی از کوه، رود، دشت و جنگل و یکی از زیباترین و پرجاذبه ترین مناطق البرز با تاریخی کهن دانست. از آبشار های این منطقه می توان به آبشار بطاهر کلا، آبشار یالرود، آبشار وسمیط، آبشار میناک و آبشار سواسره اشاره کرد که دارای فضایی کوهستانی و بیشه ای بوده و چشم اندازهایی بکر و شگفت را دارا هستند.
همچنین در نزدیکی روستای یالرود، در فاصله ۱۰ کیلومتری از جنوب منطقه بلده و در دامنه کوه خرچر می توان آبشارهای زیبایی را درون تنگه های باریک و صعب العبور یافت که به علت ناشناخته بودن، همچنان دست نخورده باقی مانده اند، مسیر یالرود آنقدر زیبا و بکر است که طی آن، اصلا احساس خستگی نخواهید کرد و طبیعت این منطقه روح هر انسانی را نوازش می کند.
این غار در روستایی با همین نام قرار دارد که از توابع بخش کجور شهرستان نوشهر در استان مازندران ایران می باشد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۲۱۱ نفر که حدود ۳۵ خانوار می شود، بوده است این غار یکی دیگر از نقاط دیدنی شهرستان نوشهر است که در دامنه کوه می باشد و دارای غاری قندیلی بوده و به علت واقع شدن در دامنه جنگل دارای چشم اندازی بسیار زیبا و فوق العاده است. این روستا علاوه بر غار دارای جاذبه های دیدنی بسیار زیاذ ذیگزی نیز می باشد و غلاوه بر آن ز طبیعت بکر و توصیف نشدنی نیز برخوردار است.
آرامگاه علی اسفندیاری در یکی از روستا های استان مازندران و در بهترین موقعیت جغرافیایی شهر نور از لحاظ طبیعت سر سبز قرار گرفته است. در اطراف این آرامگاه، هتل ها و اقامتگاه هایی وجود دارد که در ادامه چند مورد از هتل ها و اقامتگاه های اطراف آرامگاه نیما یوشیج را برایتان آورده ایم.
آرامگاه نیما را در هر زمانی از سال که به آن سر بزنید زیباست ولی از آنجایی که این آرامگاه در روستا واقع شده، بهترین زمان سفر به این روستا، بهار و تابستان تلقی می شود. رزرو اقامتگاهی در این منطقه و مسافرت چند روزه در آن بسیار لذت بخش است. با این حال می توان با تنها چند ساعت سفر به این روستا نیز زیبایی ها و دل انگیزی آن را تجربه کرد و از جاذبه های دیدنی آن از جمله آرامگاه نیما یوشیج بازدید کرد. البته فصل های دیگر سال یعنی پاییز و زمستان نیز مناظر بدیع و ویژه خود را دارند.
ساعت بازدید آرامگاه حافظ در فصل های مختلف متفاوت است به طور مثال ساعت بازدید از این آرامگاه در فصل بهار و تابستان از ساعت 8 صبح شروع می شود و تا ساعت 22:00 شب ادامه دارد، و همچنین در فصول پاییز و زمستان ساعت بازدید از حافظیه از 8 صبح شروع می شود و تا ساعت 21:00 شب ادامه دارد. بازدید از این جاذبه گردشگری برای عموم مردم آزاد است و قیمت بلیط این آرامگاه برای گردشگران داخلی و خارجی یکسان می باشد و بازدید از این مجموعه به صورت کاملا رایگان است.
مدت زمانی که گردشگران و مسافران برای بازدید از خانه و آرامگاه نیما یوشیج نیازمند هستند، حدود 1 الی 2 ساعت می باشد و طی 1 الی 2 ساعت می توانید از تمامی بخش های آرامگاه دیدن نمایید. البته در نظر داشته باشید که اگر بار اولی است که به این آرامگاه سر می زنید، از آنجا که ممکن است بعضی از قسمت ها و اتاق ها و وسایل نیما یوشیج که بسیار زیبا و چشم نواز هستند، شما را محو خود کنند، در نتیجه به مدت زمان بیشتری برای بازدید از این آرامگاه حیرت انگیز نیازمند هستید.
در صورت سفر به روستای یوش برای بازدید از آرامگاه نیما یوشیج که یکی از جاذبه های گردشگری و تاریخی نور می باشد، باید از جاده هراز به سمت آمل حرکت کرده و با مشاهده تابلو راهنمای سمت چپ به روستای یوش بپیچید. البته مسافرانی که قصد دارند از جاده چالوس به خانه نیما یوشیج بروند می توانند با عبور از تونل کندوان و منطقه سیاه بیشه خود را به پل زنگوله رسانده و با تابلوی راهنما به سوی روستای یوش حرکت کنند.
اگر می خواهید از خود شهرستان نور به سمت روستای یوش برای بازدید بروید باید مسیری حدود 2 ساعت و 15 دقیقه ای را طی کنید. شما از شهرستان نور وارد جاده نوشهر به محمود آباد شوید و پس از آن به طرف روستای بلده و دهکده یوش برانید پس از طی کردن حدود 90 کیلومتر از این مسیر وارد روستا یوش می شوید و با وارد شدن به جاده پل زنگوله به خانه و آرامگاه نیما یوشیج می رسید.
آدرس آرامگاه نیما یوشیج: استان مازندران ، شهرستان نور، رویان، جاده رویان به بلده، جاده بلده به یوش، روستای یوش، خانه و آرامگاه نیما یوشیج
شهرستان نور آنقدر زیبا می باشد و از طبیعتی سرسبز و بی نظیر برخوردار شده که حیف است در سفر به آن اقامتگاهی اجاره نکرده و چند روزی را به بازید از جاذبه های آن اختصاص ندهید. نزدیکی این شهر به پایتخت نیز مزید بر علت است و کوتاهی سفر باعث می شود اگر از اهالی تهران هستید، راحت تر بتوانید به آنجا سفر کنید.
اگر دنبال بهترین اقامتگاه های شهر نور هستید، وارد صفحه اجاره روزانه آپارتمان در نور در وب سایت ما شده و به دنبال انواع موارد از جمله اجاره ویلا ساحلی، سوئیت، کلبه جنگلی و از نظر اقتصادی بودن آپارتمان روزانه در وبسایت لوکس ویلا باشید.
ما نظافت اقامتگاه هایمان را به شما تضمین می کنیم و در سراسر ایران مکان های مناسبی برای شما مهیا کرده ایم. بی تردید گزینه دلخواه و مورد نظر خود را در این صفحه خواهید یافت. برای قطعی کردن رزرو خود هم و اطلاعات بیشتر هم می توانید با کارشناسان ما تماس تلفنی برقرار کنید.
استان مازندران ، شهرستان نور، رویان، جاده رویان به بلده، جاده بلده به یوش، روستای یوش، خانه و آرامگاه نیما یوشیج
رایگان
ساعات بازدید از این جاذبه
شنبه
8 الی 22یکشنبه
8 الی 22دوشنبه
8 الی 22سهشنبه
8 الی 22چهارشنبه
8 الی 22پنجشنبه
8 الی 22جمعه
8 الی 22